زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
 

سیر تحولات حقوق جزا





سیر تحولات حقوق جزا از مباحث تاریخی علم حقوق بوده و در آن از روند تاریخی پیدایش، تطوّر، تکامل حقوق جزا بحث می‌شود. مسئولیّت جزائی در ادوار مختلف تاریخی از جمله یونان باستان، ایران باستان و ظهور ادیان آسمانی تحولات و تغییرات عمده‌ای یافت. در جوامع اوّلیّه بشری مسئولیّت جزائی فقط براساس مادّی بودن و تحقق خارجی عمل مجرمانه تحقق می‌یافت و بدون در نظر گرفتن قصد و اراده و عقل، مجرم را مجازات می‌نمودند اما در دوران یونان باستان بر مسئولیت جزائی شخص مجرم، افراد شرکت کننده و مجازات مادّی و معنوی تاکید گردید.
با ظهور ادیان آسمانی حقوق جزا دستخوش تحوّلات اساسی گردید و مسئولیّت کیفری افراد مجرم در بعضی از ادیان به رسمیّت شناخته شده و چگونگی آن براساس عقل، شعور و ارادۀ مجرمین مقرّر گردید. این مقاله به بررسی تحولات و تغییرات مسئولیّت جزائی در ادوار مختلف تاریخی می‌پردازد.


۱ - دوران یونان باستان



در جوامع اوّلیّه بشری مسئولیّت جزائی فقط براساس مادّی بودن و تحقق خارجی عمل مجرمانه پیدا می‌شد و بدون در نظر گرفتن قصد و اراده و عقل مجرم وی را مجازات می‌نمودند. در دوران یونان باستان بر مسئولیت جزائی شخص مجرم، افراد قوم شراکت نموده و مجازات مادّی و معنوی را به صورت دسته‌جمعی متحمّل می‌شدند.

۱.۱ - دیدگاه سقراط


بعدها "سقراط" لزوم تبعیّت شهروندان از قانون (و لو غیر عادلانه) را به صورت فرهنگ ثابت یونانیان درآورده نیز مسئولیّت کیفری اشخاص پذیرفته شد. او عدم استفاده از قهر و غلبه از سوی دولت‌مردان در اجرای قوانین و نیز احترام به افکار عمومی را در کلّیه قوانین اجتناب‌ناپذیر دانست.

۱.۲ - دیدگاه افلاطون


افلاطون هم با تئوری مدینه فاضله روابط حکّام، بازرگانان، کشاورزان وبردگان و نحوۀ مجازات هر کدام را بیان کرد. او معتقد بود هدف از مجازات نباید انتقام‌جویی از بزهکار باشد زیرا چنین مجازاتی به هیچ وجه نمی‌تواند از تکرار جرم جلوگیری نماید.

۱.۳ - دیدگاه ارسطو


"ارسطو" نیز هدف از مجازات را صرف بازگرداندن مجرم به حالت سابق نمی‌دانست بلکه معتقد بود حکومت ضمن مجازات مجرم باید تدابیر امنیّتی لازم را برای ممانعت از تکرار جرم به عمل آورد. او عدالت را به صورت مطلق درنظر داشت حتّی برای ابزار ایجاد جرم مثل شمشیر نیز مسئولیّت قائل بوده راهکار اساسی جلوگیری از فروپاشی کشورها را برخورد با قانون شکنی‌های کوچک می‌دانست.

۲ - دوران روم باستان



در دوران روم باستان مجازات مجرمان حالت قانونی به خود گرفت و الواح دوازده‌گانه روم تعقیب، دستگیری و مجازات مجرمان را به دولت واگذار کرد تا هرج ومرج ناشی از انتقام شخصی ویا قبیله‌ای از بین برود.

۳ - دوران ایران باستان



مجموعۀ "قوانین حمورابی" که به عنوان اوّلین قانون مدوّن در جهان شناخته می‌شود. مهم‌ترین متن حقوقی ایران باستان است. مجازات «اور دالی» یا «آزمایش قضائی» نیز از دست‌آوردهای این دوران است طبق این نوع از مجازات زمانی که در صدور رای قطعی و اثبات جرم، مدارک قابل استفاده‌ای وجود نداشت از عوامل فرا طبیعی استفاده می‌گردید.
در مجازات اوردالی مجرم بایستی اعمال و رفتاری‌که معمولاً منجر به مرگ می‌شود انجام بدهد. که با زنده‌ ماندن وی بی‌گناهی او به اثبات می‌رسید و در غیر این‌ صورت فرد مجرم به مجازات اعمال مجرمانه خویش رسیده است به عنوان نمونه داستان "سیاوش" و "سودابه" در "شاهنامه فردوسی" را می‌توان ذکر کرد که طی آن جهت کشف حقیقت سودابه را از میان آتش عبور دادند.

۴ - حقوق جزا در ادیان آسمانی



با ظهور ادیان آسمانی حقوق جزا دستخوش تحوّلات اساسی گردید. جرم از دیدگاه دین همان گناه معرّفی شد و مسئولیّت کیفری افراد مجرم در بعضی از آنها به رسمیّت شناخته شده چگونگی آن براساس عقل، شعور وارادۀ مجرمین مقرّر گردید.

۴.۱ - یهودیت


بیشتر قواعد و مقرّرات جزائی یهود مربوط به تجازو به اموال بوده و دربارۀ تجاوز به نفس و جسم انسان قواعد کمتری وضع شده است.

۴.۲ - مسیّحیّت


مسیّحیّت برخلاف آئین یهود متعرّض هیچ یک از حدود نگردید و امر به عفو و بخشش نموده جرم را عملی اخلاقاً مذموم دانست که مرتکب به جهت سرپیچی از دستور خداوند مسئولیت اخلاقی جرم بر عهده اوست و به میزان مسئولیّت باید مجازات شود بر طبق اصول مذهب مسیح بزهکاران باید اصلاح و تربیت شوند چون هدف از مجازات مجرمان تربیت و اصلاح آنان است لذا کلیسا مجرمان قابل اصلاح را در درون کلیسا پرورش می‌داد و مجرمین غیرقابل اصلاح را به محاکم دولتی حواله می‌نمود.

۴.۳ - اسلام


اما دین مقدّس اسلام در تعیین حدود و مجازات مجرمین روش اعتدال و میانه‌روی را برگزید و ضمن کاستن از شدّت احکام تورات مجازات مجرمان و استیفای حقوق مظلومان را توام با عفو و گذشت و چشم‌پوشی مورد تاکید قرار داده آنجا که قرآن کریم می‌فرماید: «وَ جَزَاءُ السَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ اَصْلَحَ فَاَجْرُهُ‌ عَلَی اللَّهِ اِنَّهُ‌ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ؛ جزای بدی، مانند آن، بدی است. پس هر که درگذرد و نیکوکاری کند، پاداش او بر عهده‌ خداست. به راستی او ستمگران را دوست نمی‌دارد.»
از دیدگاه حقوق جزای اسلامی فطرت انسانی را خدای متعال پاک و منزّه قرار داده است و از روح خویش در آن دمیده است، از آنجائی که کمال‌جوئی در فطرت انسان‌ها گنجانده شده بایستی عدالت مطلق بر جهان هستی حکم‌فرما باشد این عدالت تنها از طریق حاکمیّت اسلام بر جهان امکان‌پذیر است. در اسلام برای ارشاد مجرمین راه‌های گوناگونی در نظر گرفته شده مجازات به عنوان آخرین گام اصلاح آنان پذیرفته شده است.
هدف از قصاص در اسلام علاوه بر جنبه خصوصی آن، ایجاد یک جامعه سالم و کمال حیات اجتماعی است. «وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَوةٌ یَا اُوْلِی الْاَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ و‌ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید.»
در دوران باستان هدف قصاص تنها رضایت و تسکین خاطر شخص قربانی و یا اقوام و بستگان او بود. در آن دوران قصاص امتیازی غیرقابل گذشت بود که چشم‌پوشی از آن ملامت و سرزنش دیگران را بر می‌انگیخت.
اسلام با این که قصاص را اجازه فرمود اما بخشش را والاتر و پسندیده‌تر از آن معرفی و پیشنهاد کرده است: «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ‌ مِنْ اَخِیهِ شَیْ‌ءٌ فَاتِّبَاعُ‌ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَدَآءٌ اِلَیْهِ بِاِحْسَانٍ ذَ لِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَی‌ بَعْدَ ذَ لِکَ فَلَهُ عَذَابٌ اَلِیمٌ؛ و هر کس که از جانب برادر دینی‌اش ولیّ مقتول‌، چیزی از حق قصاص به او گذشت شود، باید از گذشت ولیّ مقتول‌ به طور پسندیده پیروی کند، و با رعایت‌ احسان، خون‌بها را به او بپردازد. این حکم‌ تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست پس هر کس، بعد از آن از‌اندازه درگذرد، وی را عذابی دردناک است.»
با دقّت در مفهوم آیۀ شریفه می‌توان اهمّیّت قصاص را در کنار ارزش والای عفو و گذشت که سبب آرامش روحی و روانی فرد زیان دیده می‌شود از دیدگاه قرآن به دست آورد. اسلام مجازات مجرمان را بدون در نظر گرفتن مسئولیّت شخصی افراد ردّ کرده است "شارل" در کتاب حقوق اسلام می‌نویسد: حقوق اسلام ۱۲ قرن قبل از حقوق اروپایی مساله مسئولیّت شخصی را دریافته و آن را برقرار نموده وبرخلاف حقوق ارویانی که محاکمه حیوانات واجساد را روا می‌دانست. حقوق جزای اسلامی فقط مسئولیّت و تعقیب افراد زنده را اجازه داده است که لازمۀ آن برخورداری از عقل و آزادی و اختیار است.
[۴] شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومی، تهران، ویستار، ۱۳۷۵، چاپ ششم، ج۱، ص۲۰۸–۱۴۷.
[۵] گلدوزیان، ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومی، تهران، نشر میزان، ۱۳۷۸، چاپ سوم، ص۸۰-۶۷.


۵ - پانویس


 
۱. شوری/سوره۴۲، آیه۴۰.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۷۹.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۴. شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومی، تهران، ویستار، ۱۳۷۵، چاپ ششم، ج۱، ص۲۰۸–۱۴۷.
۵. گلدوزیان، ایرج، بایسته‌های حقوق جزای عمومی، تهران، نشر میزان، ۱۳۷۸، چاپ سوم، ص۸۰-۶۷.


۶ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سیر تحولات حقوق جزا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۰۵.    


رده‌های این صفحه : مباحث تاریخی حقوق | مباحث حقوقی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.